اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۹۲ مطلب با موضوع «حضرت امیر المومنین ع» ثبت شده است


آنان که ذات کبریا را می شناسند
حق می پرستند و خدا را می شناسند

دست نیازشان به سوی آسمان است
وقت دعا روح دعا را می شناسند

بیمار درد عشق بازی با خدایند
بر درد خود آری دوا را می شناسند

لبهایشان مشغول ورد است و مناجات
مفهوم توحید و ثنا را می شناسند

غیر از رضای حق تمنایی ندارند
این قوم معنای رضا را می شناسند

در خانه ی دلهایشان غیر از خدا نیست
مفهوم زنگار و جلا را می شناسند

تسلیم فرمان خداوند کریمند
تسلیم بی چون و چرا می شناسند

بعد از خدا فرمانبر امر رسولند
چون این جماعت مصطفی(ص) را می شناسند

فرمانبر امر اولوالامرند آنها
یعنی علی مرتضی(ع) را می شناسند

حب علی(ع) و آل او دارند در دل
یعنی که اصحاب کسا را می شناسند

تاج ولای مرتضی(ع) دارند بر سر
یعنی که آنان مقتدا را می شناسند

راه سعادت را بپیمایند آنها
راه خدا و رهنما را می شناسند

دنیا پل آسایش عقبای آنهاست
مفهوم و معنای بقا را می شناسند

 فردا به جنت میهمانان خدایند
فضل خدا، روز جزا را می شناسند

  • ۲۳ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی


احمد(ص) مرسل که ختم الانبیاست
گفته هایش جملگی وحی خداست

گفت روزی با امیر المومنین(ع)
یا علی(ع) ای تو نبی را جانشین

عمر نوح ار شد نصیب آدمی
غافل از حق گر نباشد او دمی  

شب اگر گرم مناجات و دعاست
روز را هم روزه در راه خداست

کار او  انفاق در راه خداست
چون احد کوهی که جنسش از طلاست

گرهزاران بار حج بگذارد او
سر زند از او دو صد کار نکو

کشته گر بین صفا و مروه اوست
پاک و طیب گر که چون آب وضوست

گر تولای تو را در سر نداشت
گر که بر لب ذکر یا حیدر(ع) نداشت

چونکه حیدر (ع) نیست ایشان را امام
کی رسد بوی بهشتش بر مشام

هر که را حیدر(ع) نباشد مقتدا
هست سر افکنده در روز جزا

  • ۱۹ دی ۹۶ ، ۱۰:۳۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

می سوخت پرش چون پر پروانه ی خورشید
بگذاشت سرش را به روی شانه ی خورشید

در آرزوی دیدن خورشید به هر صبح
می رفت به صد شوق  به میخانه ی خورشید

سرمست ترین بود میان همه مستان
نوشید چو می از لب پیمانه ی خورشید

در دل به جز از مهر علی(ع) هیچ نبودش
صد بوسه زده بر لب جانانه ی خورشید

آموخته از حضرت خورشید وفا را
آن مست خراباتی و دیوانه ی خورشید

می گفت مرا خانه ی دل خانه ی یار است
شد خانه ی دل، خانه ی ویرانه ی خورشید

شد شاخه درختی هدف تیر نگاهش
آن نقطه که گردیده بنا لانه ی خورشید

هر صبح کشد شانه به گیسوی سیاهش
اما ز سر شانه ی شاهانه ی خورشید

  • ۲۱ آذر ۹۶ ، ۱۳:۲۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

آنان که به دل حب علی(ع) را دارند
از نور ولای حیدری بیدارند

در سینه ی شان موج زند مهر علی(ع)
چونان که ز دشمنان او بیزارند

---
با خط جلی نوشته بر روی جبین
 بر گو سخنی ز روی ایمان و یقین

گفتم علی(ع) و هیچ نگفتم دیگر
هر کس که شده دشمن او هست لعین
---
پا تا به سر از حب علی(ع) سرشارم
جز مدح علی(ع) مجوی در گفتارم

با صوت جلی بگویم ای اهل جهان
از دشمن مرتضی علی(ع) بیزارم
---
در ظلمت شب چراغ راهی حیدر(ع)
سرگشته ام و توام پناهی حیدر(ع)

یک عمر نگفته ام به جز مدح تو را
شاهد تویی و خودت گواهی حیدر(ع)
---
باید که پای تا به سر خود یقین شویم
تا ما یکی ز قاطبه ی مومنین شویم

خواهی اگر بهشت نصیبت شود بیا
با دشمنان فاطمه(س) دشمن ترین شویم

  • ۰۵ آذر ۹۶ ، ۱۴:۲۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی


کیست حیدر(ع)؟ آمر بالعدل اوست
عقل کل است او و کل عقل اوست

اوست معنای صراط المستقیم
ناجی هر شیعه از نار و جحیم

معنی تقوا و ایمان است او
حجت الله است و برهان است او

کیست او؟ معنای حبل الله اوست
از همه اسرار حق آگاه اوست

جود و احسان از صفات حیدر(ع) است
در رکوعش بخشش انگشتر است

کیست حیدر(ع)؟ امن بالله  اوست
از همه اسرار حق آگاه اوست

کیست او؟ یعسوب الایمان است او
معنی آیات قران است او

در شباهت حضرت پیغمبر(ص) است
سوره ی طه و یاسین حیدر(ع) است

زائر اویند اهل آسمان
جای دارد او به قلب مومنان

انبیا پروانگان کوی او
قاب قوسین است چون ابروی او

دست نیرومند پیغمبر(ص) علی(ع) است
نور حق از چهره ی او منجلی است

چشم بینا و یدالله است او
روز ها خورشید و شب ماه است او

سر به فرمان رسول الله اوست
رهبری فرزانه و آگاه اوست

کیست حیدر؟ عالمی ربانی است
پای تا سر قامتش نورانی است

هازم الاحزاب جز حیدر(ع) مجو
لب گشا و مدح حیدر(ع) را بگو

هاجرالذات مولایم علی(ع) است
تارک الشهوات مولایم علی(ع) است

او ولی الاولیاء عالم است
اهل عالم چون نم و او چون یم است

او ولی امر احکام خداست
اهل عالم را به جنت رهنماست

اوست تسلیم خداوند احد
مشکند او عهد خود را تا ابد

باعث فیض خداوند است او
شیعیان دارند از او آبرو

آبرومند است نزد کردگار
حیدر(ع) است و مومنان را افتخار

اویدالله است و اسم الله اوست
نقطه زیر باء بسم الله اوست

تشنه ی عشقیم و او دریای ماست
شیعه هستیم و علی(ع) مولای ماست

  • ۱۵ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۳۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

اینجا سقیفه نیست، غدیر است دوستان
اینجا درست برکه ی شیر است دوستان

وقتی رسول(ص) دم ز اولوالامر می زند
حیدر(ع) به جمله هاش ضمیر است دوستان

دست علی(ع) بلند به دست رسول(ع) شد
یعنی علی(ع) وصی و وزیر است دوستان

هرکس مطیع امر خدا و رسول(ع) اوست
او را علی(ع) امام و امیر است دوستان

خرم نشد دلی اگر از نور مرتضی(ع)
آن دل چو شوره زار و کویر است دوستان

ما در تمام عمر دم از مهر او زدیم
در دام زلف او دل اسیر است دوستان

ما را به جز ولای علی(ع) نیست مایه ای
هر کس که این نداشت فقیر است دوستان

تفسیر آیه های خدا نام حیدر(ع) است
کوثر علی (ع) و خیر کثیر است دوستان

زیر لوای حیدر کرار(ع) زنده ایم
سرچشمه ی حیات، غدیر است دوستان
  • ۱۳ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۴۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

اینجا غدیر نیست، بهشت برین ماست
نعمت تمام گشته و اکمال دین ماست

وقتی امام متقیان حضرت علی (ع) است
اینجا غدیر نیست، محل یقین ماست

ما جملگی به گرد علی(ع) حلقه بسته ایم
انگشتریم ما همه، حیدر(ع) نگین ماست  

ما راهیان کوی بهشت و سعادتیم
عهد غدیر هادی و نور مبین ماست

دار و ندار ما همه تقدیم حیدر(ع) است
بعد از رسول(ص) آل محمد(ص) امین ماست

چون شد علی(ع) وزیر و وصی رسول(ص) حق
بر خاک شکر تا به قیامت جبین ماست

میزان علی(ع) است ،جز به طریقش قدم مزن
چون هر که راه کج نرود، بهترین ماست

 مهر علی(ع) به شیعه ی او می دهد بها
هیچیم ما، محبت حیدر(ع) ثمین ماست

هر صبح ما به ورد علی(ع) لب گشوده ایم
ورد علی(ع) کلام دم واپسین ماست  

  • ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۱۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

در مدح امیر عرب آن مطلع الانوار
گفتم غزلی ناب میان همه اشعار

من قطره ام و حیدر کرار(ع) چو دریا
گفتن به مدیحش ز یکی قطره چه دشوار

با حب علی(ع) پای به دنیا بنهادم
از جام ولایش همه دم مستم و هشیار

آن دل که در او نور علی(ع) جلوه نماید
صاف است چو آئینه و عاری است ز زنگار

بر خلق جهان فخر فروشم به همه عمر
یک عمر به دام علی ام چون که گرفتار

یک تار ز مویش نفروشم به جهانی
باشند همه عالمیان گرچه خریدار

جز نام علی(ع) بر لب من نیست کلامی
جز مدح علی(ع) نیست سخن موقع گفتار

تسبیح ملائک به جز از ذکر علی(ع) نیست
فردوس شد از نام علی(ع) گلشن و گلزار

صد شکر که شد خانه ی دل خانه ی حیدر(ع)
از حب علی(ع) راه سعادت شده هموار

هرچند زدم دم ز علی (ع) در همه ی عمر
هستم به علی(ع) بی حد و بسیار بدهکار 
  • ۲۹ خرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ذکر لب ملائکه الله یا علی(ع) است
فریاد مومنان دل آگاه یا علی(ع) است

گفتا رسول ذکر علی(ع) هم عبادت است
ورد لبم به شام و سحر گاه یا علی(ع) است
---
ما شیعه ایم و ورد لب ما علی(ع) علی(ع) است
تفسیر وحی و اوج تمنا علی(ع) علی(ع) است

جنات عدن بی رخ حیدر(ع) صفا نداشت
پیوسته ذکر حضرت زهرا(س) علی(ع) علی(ع) است
---
ورد لبم به صبح و مسا ذکر یا علی(ع) است
درد مرا همیشه دوا ذکر یا علی(ع) است

خواهی اگر رضا بشود حق ز دست تو
راه رضای حق ز شما ذکر یا علی(ع) است
---
عاشقی آغاز شد وقتی که گفتم یاعلی(ع)
نمره ام ممتاز شد وقتی که گفتم یاعلی(ع)

در تمام عمر خود بودم اسیر مشکلات
ناگهان اعجاز شد وقتی که گفتم یاعلی(ع)


  • ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

 

پرسید چرا دیده ی ما گریان است؟
در خانه ی دل غصه و غم پنهان است؟

گفتم که شب شهادت شیر خداست
از داغ علی(ع) غصه به دل مهمان است
---
از داغ علی(ع) زیب کبری(س) می سوخت
گلزار بهشت و قلب زهرا(س) می سوخت

می سوخت همه عالم هستی ز غمش
حتی جگر حضرت دریا می سوخت
---
 از داغ علی ارض و سما می گرید
جبریل به عرش کبریا می گرید

از چشم فلک اشک عزا جاری شد
از غصه و غم باد صبا می گرید
---
از غم رسول خاتم خون گریه کرد آن شب
هفت آسمان از این غم خون گریه کرد آن شب

خون علی(ع) که پاشید آن شب درون محراب
شمشیر ابن ملجم خون گریه کرد آن شب

  • ۲۳ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۴۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی