اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۴ مطلب با موضوع «حضرت امام موسی ع» ثبت شده است

من تمام عمر خود را کنج زندان بوده ام
گوشه ی زندان اسیر ظلم عدوان بوده ام

دست و پاهایم همیشه در غل و زنجیر بود 
من به یاد عمه ام زینب(س) پریشان بوده ام

لحظه ای غافل نبودم از غم جدّم حسین(ع)
در غم او روز و شب محزون و نالان بوده ام

من به جرم بی گناهی بوده ام در بند ظلم
چون که تنها حافظ اسلام و قرآن بوده ام

سوختم تا روشنی بخش ره مردم شوم
آری آری مثل یک شمع فروزان بوده ام

گر چه بودم در همه عمرم اسیر بندها
من به بند ظلمها ناجی انسان بوده ام

حجت اللهم من و هستم علی(ع) را جانشین
واسط فیض خدای حیّ رحمان بوده ام

ورد لبهایم همیشه بوده تسبیح خدا
کنج زندان شاکر خلاق سبحان بوده ام

لحظه ای غافل نبودم من ز الطاف خدا
چون که سرشار از شعور و دین و ایمان بوده ام

این جهان ارزانی دنیا پرستان تا ابد
من در این دنیای فانی همچو مهمان بوده ام

  • ۰۵ بهمن ۰۳ ، ۰۶:۴۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

از خداوند مهربان و ودود
به همه خاندان وحی درود

السلام ای امام دین موسی(ع)
که تو هستی به شیعیان مولا

جانشین و وزیر ابراری
پیشوای به حقّ اخیاری

ای که هستی تو معدن انوار
کوه آرامشی و صبر و وقار

پُری از حکمت و پُر از آثار
قلبت از لطف و مرحمت سرشار

کاظم الغیظی و شکیبایی
پسر مرتضی(ع) و زهرایی

همه شب تا سحر تویی بیدار
کار تو حمد و ذکر و استغفار

سجده هایت همیشه طولانی است
چشم هایت همیشه بارانی است

ساهری(۱) در تمام شب ای ماه
گرم راز و نیاز با الله

مثل یک مرغ از قفس خسته
ناله های تو هست پیوسته

پای تا سر کرامت و فضلی
پایگاه عدالت و عدلی

اسوه ی نیکی و وفایی تو
شیعه را میر و مقتدایی تو

ای چراغ هدایت انسان
جلوه ی حُسن خالق سبحان

عالم از مقدمت چراغان شد
قلب ما پر ز نور ایمان شد

ذکر تسبیح مؤمنین شده ای
ورد لبهای متقین شده ای

از قدوم تو خاک گلشن شد
دیده ی اهل بیت(ع) روشن شد

خاکیان جمله دست افشانند
عرشیان هم ترانه می خوانند

مؤمنان را تو بهتر از جانی
معنی آیه های قرآنی

تو نماینده ی خدا هستی
مایه ی فخر انبیا هستی

خنده روئیده بر لب شیعه
نور باران شده شب شیعه

نقل هر محفلی است نام شما
مرغ دل ها اسیر دام شما

آسمان ها ستاره باران شد
لب شیعه دوباره خندان شد

ای که هستی به شیعیان مولا
رحمت واسعه تویی آقا

آمدی مقدمت مبارک باد
دل مؤمن ز مقدمت شد شاد
__________________
۱- بیدار

  • ۰۵ تیر ۰۳ ، ۰۸:۰۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

به شاخه ی گل احساس من تبر می زد

مرا کتک همه شب تا خود سحر می زد

همیشه وقت مناجات و وقت راز و نیاز
به جان خسته من بیشتر شرر می زد

درون سینه گمانم که داشت کینه و بغض
که ظالمانه به پهلو و دست و سر می زد 

تمام همت دشمن ستمگری می بود
گمان مبر که مرا نرم و مختصر می زد

اگر که نام علی(ع) می شنید از لب من
ز روی کینه مرا هر چه بیشتر می زد

نکرده بودم اگر چه خطا و عصیانی
ز روی خشم و حسد بر سرم تشر می زد

اسیر بند ستم بودم و مرا دشمن
هزار زخم زبان نیز بر جگر می زد

به زعم خویش از این ظلم بیکران بر من
به حق پرستی و قرآن و دین ضرر می زد

  • ۱۵ بهمن ۰۲ ، ۱۶:۱۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

در هر کجاست جشن ولادت ز مقدمت

در قلب ماست شوق زیارت ز مقدمت

موسی ابن جعغری(ع) و تویی مقتدای ما
بر شانه ها همای سعادت ز مقدمت

شیعه به یمن مقدم تو گشته شادمان
بر سر نهاده تاج ولایت ز مقدمت

ای آفتاب حُسن طلوعت مبارک است
روشن شده طریق هدایت ز مقدمت

جود و سخا و مرحمت تو ستودنی است
ما ریزه خوار خوان سخاوت ز مقدمت

اجداد طاهرین تو مَرد عدالتند
احیا شده است روح عدالت ز مقدمت

تو در صفات نیک علی(ع) مکرّری
انسان چشید طعم عبادت ز مقدمت

الحان تو به وقت تلاوت شنیدنی است
کردی ادا تو حق تلاوت ز مقدمت

گل های خنده بر لب صادق(ع) جوانه زد
ابتر نماند راه صداقت ز مقدمت

ای هدیه ی خدا به زمین و به آسمان
معنا شدند لطف و عنایت ز مقدمت

راه تو امتداد طریق نبوّت است
اثبات شد شکوه رسالت ز مقدمت

ای صاحب کمال و کرامات بی شمار
بر ما ببخش فضل و کرامت ز مقدمت

ای بهترین هدیه ی خالق به مؤمنین
قد قامت تو کرده قیامت ز مقدمت

  • ۱۶ تیر ۰۲ ، ۰۸:۲۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

کنج زندان بلا اوقات را سر می کنم

در غل و زنجیر هم تسبیح داور می کنم 

مادرم زهرا(س) که از داغ پدر خون می گریست
مثل او من گریه از داغ پیمبر(ص) می کنم

مادرم زهرا(س) شده آزرده از مسمار در
کنج زندان گریه بر احوال مادر می کنم

دست بسته چون علی(ع) را سوی مسجد برده اند
ناله ها از سوز دل بر حال حیدر(ع) می کنم

لخته های خون که از حلق حسن(ع) در تشت ریخت
من ز خون دل به یادش دیده را « تر » می کنم

بر سر نیزه سر سبط رسول الله(ص) شد
آه و ناله در غم آن ماه انور می کنم

یا عزاداری کنم بهر ابوالفضل(ع) رشید
یا که گریه در غم شش ماهه اصغر(ع) می کنم

با رقیه(س) می کنم احساس همدردی مدام
گریه ها بر عمه، آن بانوی مضطر می کنم

اشک می ریزم ز داغ حضرت زین العباد(ع)
شیون و فریاد هم از داغ اکبر(ع) می کنم 

در اسارت بوده جدم باقر(ع) علم نبی(ص)
در غم او سینه ی خود را مکدّر می کنم 

من در این زندان غم می سوزم ار داغ پدر
با غم بابا عزاداری مکرّر می کنم

بسکه با این روضه ها فریاد غم سر می دهم
شام زندان بلا را صبح محشر می کنم

  • ۲۵ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۳۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

ما شیعیان حضرت موسی ابن جعغریم

از عطر ناب باغ ولایت معطریم

شادیم از ولادت مولای شیعیان
تهلیل گو و  ذاکرِ الله اکبریم 

با عشق اهل بیت(ع) تعالی گرفته ایم
با ساکنان عالم بالا برابریم

غیر از مدیح آل محمّد(ص) نگفته ایم
جز مدحشان سخن به زبان ها نمی بریم

ما زائران قبر شریفش به کاظمین
دلدادگان کوی وصی پیمبریم

در ما مجوی هیچ نشانی ز خستگی
ما ذاکران آل محمد(ص) مکرریم

تاج شرف به روی سر ما گرفته جا
ما بر سر تمام خلایق چو افسریم

ما دشمنان دشمن آل محمّدیم
با دوستان آل محمد(ص) برادریم

ما زیر بار ظلم و جنایت نمی رویم
پیوسته در تقابل ظلم و ستمگریم

ما مست جام باده ی قالوا بلی شدیم
ما تشنگان جرعه ای از حوض کوثریم

ما با علی(ع) و فاطمه(س) هم عهد گشته ایم
تا زنده ایم در صف یاران حیدریم

از شیر مادر است که ما شیعه گشته ایم
مدیون پاک دامنی و شیر مادریم

ما را چه غم ز وحشت صحرای محشر است
ما سالهاست منتظر روز محشریم

یک ذره نیست در دل ما شک و شبهه ای
سر تا به پا عقیده و ایمان و باوریم

خوشحال از ولادت موسی ابن جعفریم
با لطف حق همیشه به او یار و یاوریم

ما را برای شیعه گری آفریده اند
ما از تمام خلق بدین ویژگی سریم

چون راه ماست راه سعادت قسم به عشق
با یاری خدای توانا مظفریم

  • ۲۷ تیر ۰۱ ، ۱۶:۴۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

زیر سنگینی زنجیر چه آمد به سرش

شده مجروح به زندان بلا بال و پرش

بسکه آزار و شکنجه شده در بند ستم
خم شده قامت او یا که شکسته کمرش

قحطی آب مگر بوده که از سرفه ی خشک
ریخته لخته ی خون، روی زمین، دور و برش

بسکه خون دلش از دیده ی او جاری شد
سرخ رنگ است دو تا گونه و چشمان ترش

عبد صالح لقب اوست ز بس صالح بود
کار او حمد و عبادت همه شب تا سحرش

سخت باشد پدری موقع جان دادن خویش
کنج زندان بلا باشد و دور از پسرش

در همه عمر نشد مرتکب جرم و گناه
ولی افتاده به زندان بلاها گذرش

بسکه پاک است هراسان شده از او دشمن
بیم دارد چو از این خوبی او و گهرش

نیست پاداش نکوئی به جز از نیکوئی
کرده او نیکی بسیار و ندیده ثمرش

کس ندیده است به جز فضل و کرامت از او
او سراپا همه فضل است شبیه پدرش

عاقبت رفت و شد آرام تن او در خاک
آتش افروخت به جان بشریت خبرش

شیعه دائم بزند دست عزا بر سر خود
که شب او شده تاریک و نباشد قمرش

یوسف فاطمه(س) روزی بشود منتقمش
تا به آن روز ولی دیده ی ما منتظرش

  • ۰۶ اسفند ۰۰ ، ۰۹:۴۳
  • علی اسماعیلی وردنجانی

السلام ای حضرت موسی ابن جعفر(ع) السلام
ای که هستی معنی الله اکبر السلام

ای چراغ روشنی بخش طریق بندگی
ای که هستی شیعه را مولا و رهبر السلام

ای اسیر بند ظلم و کفر و الحاد و ستم
مثل زهرا(س) خورده سیلی از ستمگر السلام

دانه ی زنجیر شد هم صحبت مولای عشق
در غمت خم شد قد سرو و صنوبر السلام

حفظ اسلام مبین سر لوحه ی افکار توست
گوشه ی زندان تو را مانند سنگر السلام

معجز عیسی اگر احیای جان مرده بود
یک تنه، ای صد هزار عیسای دیگر السلام

بحر را بشکافت گر یک روز موسای نبی
کشتی اسلام را هستی تو لنگر السلام

گوشه ی زندان هم از اسلام بنمودی دفاع
ای که شد زندان تو را مانند منبر السلام

می شود در کنج زندان حیدر کرار(ع) شد
حضرت موسایی و تکرار حیدر(ع) السلام

بار سنگین رسالت هست بر دوش شما
جانشین و وارث خاص پیمبر(ص) السلام

شرح و تفسیر همه آیات قرآن کریم
حمد و الرحمن و رعد و تین و کوثر السلام

تو پر از توحیدی و لبریز از نور خدا
شمع جمع عاشقان، خورشید انور السلام

ای سراپای وجودت شور و شوق و اشتیاق
ای که هستی معنی ایمان و باور السلام

در عزای تو سیه پوش است فردوس برین
دست غم بر سر ز داغت گشته مادر السلام

زانوی غم در بغل دارد علی موسی الرضا(ع)
ای غمین از داغ تو خورشید خاور السلام

بانوی قم حضرت معصومه(س) می گرید ز غم
ای عزادار تو آن دردانه دختر السلام

در عزایت خون دل از چشم ما جاری شده
ای که از داغت شده چشمان ما، تر السلام

حضرت جبریل در عرش الهی نوحه گر
شیعه غمگین در غمت تا روز محشر السلام

  • ۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۹:۳۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

میلاد با سعادت موسی ابن جعفر(ع) است 
عالم به عطر ناب ولایت معطر است 

اهل سماء ز مقدم او شادمان همه
ورد لب ملائکه الله اکبر است

 تفسیر و شرح تک تک آیات کبریاست
مصداق حمد و واقعه و تین و کوثر است

شد با صفا ز مقدم او گلستان دین
دریای علم و حکمت او پر ز گوهر است

حلال مشکلات بشر این قبیله اند
او کشتی نجات بشر را چو لنگر است

آمد که میهمان دل شیعیان شود
دل از ولای آل محمد(ص) منور است

موسای کاظم(ع) است و صفاتش محمدی است
موسی بن جعفر(ع) است و علی(ع) مکرر است 

آئینه ی خدای نما را نظاره کن 
از پای تا به سر همه ایمان و باور است

ورد لبم به صبح و مساء نام پاک اوست 
نامش برای عالمیان روح پرور است

هم رهنمای شیعه به سوی سعادت است 
هم شیعه را شفیع به فردای محشر است 

 

  • ۱۹ مرداد ۹۹ ، ۲۲:۱۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

روز عید است ولی شیعه غمین است امروز
غم عالم به دل اهل یقین است امروز

می زند دست عزا بر سر خود اهل سما
خاک عالم به سر خلق زمین است امروز

ماهیان هم  همه هستند مصیبت دیده
از عزا مرغ هوا خاک نشین است امروز

شده در باغ جنان خیمه ی ماتم بر پا
محفل غصه و غم خلد برین است امروز

هر که را می نگرم اشک عزا می ریزد
دیده ها پر زغم و سینه حزین است امروز

روز عید است ولی نیست خبر از شادی
رنج و اندوه و عزا هم به کمین است امروز

هر کجا می نگرم خیمه ماتم بر پاست
از  زمین تا به سما وضع چنین است امروز

در غم حضرت موسی(ع) شده دل ها غمگین
رفتنش باعث صد سلمه به دین است امروز

داغداریم و بسوزیم چو شمع از غم او
روز عید است ولی شیعه غمین است امروز

  • ۲۵ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۱۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی