اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۱ مطلب با موضوع «حضرت امام زین العابدین ع» ثبت شده است

ترجمه ی منظوم سخنرانی امام سجاد علیه السلام در نزدیک مدینه
*
حضرت حق را سپاس بی شمار
بر مصیبتهای سخت روزگار

غم درون سینه ها بسیار شد
زندگی پیچیده و دشوار شد

بار محنت روی دوش ما گران
داغ و اندوه و مصیبت بیکران

کربلا وقتی که غم انگیز شد
کاسه های صبر ما لبریز شد

هست این عالم سرای امتحان
ممتحِن امّا خدای مهربان

تا حسین(ع) با اهل بیتش شد شهید
روز ما تاریک شد موها سپید

شد به خون غلتان علی اکبرش
شد نشان تیر حلق اصغرش

هریک از اصحاب و از یاران او
با لب تشنه شده قربان او

کشته شد عباس(ع) آن ماه منیر
تک تک زن ها و دخترها اسیر

راس یاران و سر شخص امام
بر سر نی برده شد تا شهر شام

از ازل تا حال چشم روزگار
این چنین ظلمی ندیده آشکار

شیعه باید از غم قتل حسین(ع)
تا قیامت خون بریزد از دو عین

آسمان از داغ او بگریسته
بحر با اندوه و ماتم زیسته

ماهی دریا و مرغ آسمان 
چشمشان از غصه باشد خونچکان

فرشیان و عرشیان، لوح و قلم
پای تا سر غرق در اندوه و غم

غصه بعد از غصه سوی ما شتافت
قلب ها از غصّه و غم می شکافت

گوش ها جز آه و غم نشنیده اند
چشم ها اشک عزا باریده اند

طالع ما تیره شد مانند شب
روی خوش دیگر ندیدیم از عرب

نه گناهی کرده ایم و نه خطا 
نه جفایی کرده بر دین خدا

در همه تاریخ آیا ملّتی؟
دیده هرگز این چنین بی حرمتی

ظلم بر ما بود اگر امر خدا
اینچنین ظلمی کجا می شد به ما؟

این چنین ظلم گرانبار و عظیم
بنده ای نادیده از عهد قدیم

در مسیر کربلا تا شام غم
بی نهایت ظلم دیدیم و ستم

مثل کوهی در مصائب صابریم
تا خدا باقیست او را شاکریم

  • ۱۶ مرداد ۰۳ ، ۱۱:۳۹
  • علی اسماعیلی وردنجانی

من کیستم؟ من پاسدار ملک دینم
من حجت اللهم امام مسلمینم

از نسل زهرا(س) و علی(ع) مرتضایم
من کیستم؟ من یادگار کربلایم

من داغ هفتاد و دو گل در سینه دارم
بر درد و رنج و غصه و غم ها دچارم

در زیر بار غصه رفت از کف توانم
با شعله های خیمه ها می سوخت جانم

هم در غل و زنجیر و هم در بند غم ها
در راه شام از دشمنان دیدم ستم ها

سنگ بلا در کوچه های شام خوردم
از کربلا تا شامِ غم، دشنام خوردم

آنها که بابای مرا مذبوح کردند
با زخم غم قلب مرا مجروح کردند

بودم اسیر غصه و رنج فراوان
بند اسارت، تاول پای یتیمان

بالای نی هفتاد و دو گلدسته دیدم
دست یتیمان حرم را بسته دیدم

من دیده ام درد و بلا منزل به منزل
دیدم که بشکسته سری با چوب محمل

من بر سر نی دیده ام رأس پدر را
در بند غم دیدم گروهی خون جگر را

ای شیعیان داغ فراوان دیده ام من
بر نی سر قاری قرآن دیده ام من

با درد و رنج و غم قرین گردیده نامم
لبریز غم از خاطرات شهر شامم

در زیر بار غم شدم قامت خمیده
خون دلم از دیده بر دامن چکیده

یک اربعین از کربلا تا شام غم ها
از دشمنان خوردم کتک مانند زهرا(س)

از دشمنان زخم زبان بشنیده ام من
هفتاد دو سر بر سر نی دیده ام من

دیدم رقیه(س) از عدو می خورد سیلی
دیدم رخش چون صورت زهراست نیلی

از کربلا تا شام غم با حال بیمار
دیدم غم و درد و مصیبت های بسیار

از باغ درد و غم هزاران غنچه چیدم 
در طول عمرم روز خوش هرگز ندیدم

سجاده ام بوده انیس لحظه هایم
شرح غمم پیداست از سوز دعایم 

در روز گریان بودم و شب ها نخفتم 
راز دلم را با خدای خویش گفتم

با خاطراتی تلخ طی شد روزگارم
خاکی بماند تا قیامت هم مزارم

بار عزا و غصه بر دوشم نشسته
من می روم از این جهان با حال خسته

دیگر شماها را به ایزد می سپارم
ای مؤمنان این هم صحیفه یادگارم 

  • ۲۸ تیر ۰۳ ، ۰۶:۱۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

زینت عابدین سلام علیک

قبله ی متقین سلام علیک

پسر ثانی حسینی(ع) تو
شیعه را همچو نور عینی تو

یادگار امام عاشورا
قدم تو به روی دیده ی ما

ای چراغ هدایت انسان
شرح و تفسیر و معنی قرآن

مونس تو خدای بی همتا
ورد لب های تو دعا و ثنا

ای تو دلبند سید الشهداء(ع)
از تو خرسند سید الشهداء(ع)

تو منّور شبیه خورشیدی
پای تا سر کتاب توحیدی

در رگت جاری است خون حسین(ع)
طیّب و طاهری و نور دو عین

ای عبادت گرفته روح از تو
ناجی خلق گشته نوح از تو

ذکر تسبیح توست روح افزا
که تویی یادگار آل عبا(ع)

زینت عرش کردگاری تو
ما گداییم و شهریاری تو

ای مقامت مقام ابراهیم
ذاکرانت مسیح و نوح و کلیم

تو فروغ حقیقت و دینی
شرح طه و طور و یاسینی

تو جگر گوشه ی نبیّ(ص) هستی
نوه ی مرتضی علی(ع) هستی

هر کجا می رویم صحبت توست
همه دل ها پر از محبت توست

تو که مصداقی از تولایی
به سر شیعه تاج و مولایی

تو به آیات وحی معنایی
میوه ی قلب و جان زهرایی

پای تا سر کرامت و فضلی
ترجمان عدالت و عدلی

بال پرواز هر دعایی تو
واسط رحمت خدایی تو

تو به اسرار وحی آگاهی
مثل حیدر(ع) تو حجت اللهی

ای که سجاده را تویی زینت
حضرت حقّ نموده تحسینت

تو پر از شور و علم و معرفتی
تو علی(ع) هستی و علی(ع) صفتی

مقدم تو مبارک و میمون
فوز و پیروزی تو روز افزون

دم به دم در تمامی اوقات 
به تو و خاندان تو صلوات

  • ۲۵ بهمن ۰۲ ، ۰۵:۲۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

زینت سجاده ها بار سفر بست از جهان

رفت از این عالم فانی به سوی آسمان

در دل هر شیعه دارد خانه تا روز ابد
خانه ی دل های ما او را سرای جاودان

در تمام عمر خود غیر از بلا چیزی ندید
چشمهایش چشمه ی خون، کار او آه و فغان

او به دست دشمنان نور نوشیده است زهر
در کنار مادرش زهراست حالا در جنان

در تمام عمر خود می سوخت از داغ حسین(ع)
رفت و آتش زد ز داغ خود قلوب شیعیان

در مسیر شام در بند اسارت بوده است
خاطراتی تلخ آورده است با خود ارمغان

قلب او آزرده بود از خاطرات شهر شام
خون دل از چشمه ی چشم مسلمانان روان

او که پیغام آور پیغام سرخ کربلاست
با غم خود کرده غمگین قلب هر پیر و جوان

ریخته همراه عمّه اشک غم در بزم شام
گشت آزرده حسین(ع) وقتی ز چوب خیزران

کاروان با روضه های او چهل منزل گریست
در مسیر شام بوده روضه خوان کاروان

رفت تا شیعه بسوزد در غم او روز و شب
تا سر شیعه بماند تا ابد بی سایبان

  • ۰۶ مرداد ۰۲ ، ۱۷:۴۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

مژده یاران امام دین آمد

حضرت زین العابدین(ع) آمد

کیست او؟ زاده ی حسین(ع) است او
مومنان را ضیاء عین است او

هادی دین امام سجاد(ع) است
دل شیعه ز مقدمش شاد است

زاده ی سبط مصطفی(ص) سجاد
جلوه ی ذات کبریا سجاد

واسط فیض خاص و عام خداست
مایه ی افتخار آل عباست

پای تا سر نماز و ذکر و دعاست
الگوی ناب بندگان خداست

یادگار امام عاشوراست
مایه ی فخر سیدالشهداست

صاحب فضل و حکمت و کرم است
مایه ی عزّت است و محترم است

چشمهایش دو چشمه ی نور است
به سخا و به جود مشهور است

لب او زمزم دعا و ثناست
سخنانش سپاس و حمد خداست

کرم و مرحمت سجیه ی اوست
وحی را ترجمان صحیفه ی اوست

قبله ی عابدین و اهل یقین
سید الساجدین امام مبین

به یقین او حقیقت دین است
شرح و تفسیر شرع و آئین است

در رگش جاری است خون حسین(ع)
بر حسین(ع) است او ضیاء دو عین

ورد لبهای اوست « یا الله »
اوست شب زنده دار همچون ماه 

پسر مرتضی(ع) و زهرا(س) اوست
شیعه را سرپرست و مولا اوست

عابد است او و حُرّ و آزاده
زینت است او برای سجاده

نفس او دم مسیحایی است
تار و پودش تمام زهرایی است

گلشن دین صفا گرفته از او
شیعه ارج و بها گرفته از او

دستگیر یتیم و مسکین است
 شرح طه و دهر و یاسین است

مثل زینب(س) سفیر عاشوراست 
راوی خاطرات کرب و بلاست

وارث نور روی فاطمه(س) است
او چراغ هدایت همه است

بسکه پاک است و طیّب و طاهر 
در دو چشمش خدا شده ظاهر

در زمان حیات و وقت ممات
به محمد و آل او صلوات

  • ۰۵ اسفند ۰۱ ، ۰۷:۳۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی


بگذاشت قدم به خاک چون روح دعا
از مقدم او گرفت افلاک صفا

هر بار که سر به سجده برد آن مظهر حقّ
سجاده گرفته است از او بوی خدا
*
گل آمده تا گلشن دین آراید
با مقدم خود به عیش ما افزاید

لبریز عبادت است و طاعت و راز و نیاز
سجاده به پیشواز او می آید
*
لبریز عبادت خداست، سجاد(ع)
سر تا به قدم دعاست، سجاد(ع)

لولاک لما خلقت الافلاک
الحق که چه پر بهاست، سجاد(ع)
*
آمد که به ما درس عبادت بدهد
ما را شرف و مجد و کرامت بدهد

 در شام سیه چراغ راه بشر است
آمد که به ما خیر و سعادت بدهد
*
صد شکر که مقتدای ما سجاد(ع) است
شمع ره و رهنمای ما سجاد(ع) است

هنگام دعا که دست ما سوی خداست
آمین اجابت دعای ما سجاد(ع) است
*
بگذاشت قدم به خاک و تاج سر شد
بر اهل زمین و آسمان رهبر شد

مانند علی(ع) بود پر از علم و یقین
آمد به جهان و ثانی حیدر(ع) شد
*
تاج سر اهل آسمان سجاد(ع) است
مولا و امام مؤمنان سجاد(ع) است

با آمدنش جهان شده همچو بهشت
زیبا گل باغ این جهان سجاد(ع) است

  • ۱۵ اسفند ۰۰ ، ۱۳:۵۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

کیستم؟ سجاد فرزند حسین(ع)
بر رسول الله(ص) هستم نور عین

هستم از نسل علی(ع) و فاطمه(س)
کربلا بودم به روز واقعه

داغ هفتاد و دو تن را دیده ام
زیر شلاق ستم رنجیده ام

آتشی در خیمه ها افروختند
در میان خیمه، جانم سوختند

ظلمها دیدم به راه شام غم
در غل و زنجیر و در بند ستم

ظلم شد بر من بسی از حد فزون
خانه ی قلبم شده لبریز خون

صد گره بر بندهای غم زدند
در میان کوچه ها سنگم زدند

دم به دم زنجیرها محکم شدند
سنگ ها بر زخم تن مرهم شدند

روی نی هفتاد دو گلدسته بود
دست های عمه ی من بسته بود

زیر بار غصه، تا شد قامتم
با قد خم شد نماز و طاعتم

کعب نی آزرد ما را بارها
پایمان آزرده شد از خارها

مادر من تازیانه خورده است
عمه را زخم زبان آزرده است

ضربِ در پهلوی زهرا(س) را شکست
داغ زهرا(س) قلب مولا را شکست

عمه ام با چوب محمل سر شکست
در غم ما قلب پیغمبر(ص) شکست

بر سر نی راس بابا دیده ام
در غمش از دیده خون باریده ام

داغ عمو و برادر دیده ام
در تمام عمر خود نالیده ام

راهی بزم شرابم کرده اند
پیر در عهد شبابم کرده اند

با سر بابا شدم من همسفر
زیر بار غم مرا خم شد کمر

مثل مادر قامت من شد کمان
غصه ها و رنج ها در دل نهان

مثل زهرا(س) خورده ام من هم کتک
برده ام من ارث از او الا فدک

شد رقیه(س) خواهرم بر غم اسیر
چشم او خون بود و لبهایش کویر

 بودم آنجا زار و بیمار و علیل
چشمم از داغ رقیه(س) رود نیل

لانه کرده در دلم رنج و الم
گشته نام من قرین با درد و غم

کودکان از ناقه افتادند هی
غصه روی غصه بنهادند هی

بسته ام ای شیعیان بار سفر
می روم اکنون به دیدار پدر

زخم شمشیر از عدو دارد به تن
جسم او شد دفن بی غسل و کفن

آمده بابا به استقبال من
کاش می بردم برای او کفن
 

  • ۲۹ مرداد ۰۰ ، ۰۷:۳۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

سلام عطر خوش ربنای سجاده
سلام سوز و گداز دعای سجاده

سلام بر تو که هستی مسیح کشور عشق
حکیم حاذق دارالشفای سجاده

تمام درد بشر را فقط تو درمانی
طبیب درد تویی با دوای سجاده

تو عشق را بنمودی برای ما معنا
از آن زمان که نهادی بنای سجاده

خوش است نغمه ی جانسوز نیمه های شبت
نوای عشق شنیدن ز نای سجاده

سلام عطر خوش سفره ی دعای سحر
تو و خدای تو ای ناخدای سجاده

از آن زمان که شدم آشنای کوی شما
نشسته است به دوشم همای سجاده

تو ای تمامی اسلام، حق نگهدارت
که زنده مانده ز تو کربلای سجاده

تو کعبه ای و توئی قبله گاه اهل یقین
تو رکنی و تو مقام و منای سجاده

صفای کوی بهشت از صفای کوی شماست
صفا گرفته صفا از صفای سجاده

توئی که وحی خدا را یگانه مفهومی
سلام بر تو و حال و هوای سجاده

توئی که سجده گرفت آبرو ز سجده ی تو
تو عزتی و شرافت برای سجاده

سلام حضرت زین العباد(ع) یا سجاد
سلام بر تو و بر سجده های سجاده

سلام بر تو که سجاده را بها دادی
تو ارج و قدر و مقام و بهای سجاده

منم فقیر و تو هستی امیر فضل و کمال
دو دست من به امید عطای سجاده

از این که قدر ندانسته ام تو را مولا
ز شرم سر بگذارم به پای سجاده

  • ۲۸ اسفند ۹۹ ، ۰۶:۳۶
  • علی اسماعیلی وردنجانی

روزی که ولادت امام سجاد(ع) شده
دلها همه از بند غم آزاد شده

صیاد دل ماست از این پس رخ او
شادیم که دل اسیر صیاد شده
---
غم نیست چو دردها دوا خواهد شد
حاجات بشر همه روا خواهد شد

از یمن ولادت گل باغ رسول(ع)
درهای بهشت نیز وا خواهد شد
---
چشم بگشود و زمین یکسره نورانی شد
چشم ها شوق زده ابری و بارانی شد

باز شد از قدم او در رحمت روی خلق
و همه خاک زمین رحمت رحمانی شد
---
تا زین العابدین(ع) به روی خاک پا گذاشت
از شوق و شور خاک  به افلاک پا گذاشت

شد خاک پاک و گشت یکی از مطهرات
بر روی خاک تا پسری پاک پا گذاشت
---
پیشانیت از نور خدا نورانی است
الحان تو در وقت دعا رحمانی است

سرتا به قدم معنی قران هستی
در وقت سخن کلام تو قرانی است
---
عید میلاد گل سجاده ها ست
در دل ما شیعیان شوری به پاست

شاد و خندانیم از میلاد او
شکر یارب چون به ما او رهنماست
---
تو سجادی و زین العابدینی
تو نوری در دل اهل یقینی

گلی از باغ یاسینی و طه
تو فرزند امیر المومنینی
----
ای تشنه ی نماز تو شب زنده دارها
حیرت زده ز اشک تو شد جویبارها

دست دعا که سوی خدا می کنی بلند
در سایه ی دو دست تو ما رستگارها

  • ۰۷ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۱۰
  • علی اسماعیلی وردنجانی

 زینت سجاده هایی یا علی ابن الحسین(ع)
حجت پاک خدایی یا علی ابن الحسین(ع)

ای پر گهواره ی تو روح عیسای مسیح
درد مندان را دوایی یا علی ابن الحسین(ع)

ای غبار خاک پایت توتیای چشم ما
چشم را نور و جلایی یا علی ابن الحسین(ع)

آمدی و گلشن دین را صفا بخشیده ای
چشمه ی آب بقایی یا علی ابن الحسین(ع)

حسن یوسف ذره ای از جلوه ی رخسار توست
تو گل باغ هدایی یا علی ابن الحسین(ع)

سجده و ذکر و دعایت، عشق بازی با خداست
ای که خود روح دعایی یا علی ابن الحسین(ع)

عاشقان از سجده هایت عشق را فهمیده اند
در خدای خود فنایی یا علی ابن الحسین(ع)

بینوایان را نوایی، نا امیدان را امید
دستگیر هر گدایی یا علی ابن الحسین(ع)

ای شده سجاده ی تو زینت عرش خدا
گلشن دین را صفایی یا علی ابن الحسین(ع)

در دو چشمت جلوه خلاق سبحان ظاهر است
زینت عرش علایی یا علی ابن الحسین(ع)

زینت سجاده ها هستی و زین العابدین
پر بهاتر از طلایی یا علی ابن الحسین(ع)

دستگیر هر یتیم و هر اسیر و هر فقیر
منبع جود و سخایی یا علی ابن الحسین(ع)

خطبه ی شور آفرینت باعث احیای دین
تو سفیر کربلایی یا علی ابن الحسین(ع)

پاک خواهد شد دل از آب طهور شیعگی
چون که ما را مقتدایی یا علی ابن الحسین(ع)

در صف محشر امید ما گنهکاران تویی
شافع روز جزایی یا علی ابن الحسین(ع)

  • ۲۱ فروردين ۹۸ ، ۰۸:۱۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی