اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

اشک شفق

سروده ها و دلنوشته های علی اسماعیلی وردنجانی

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۰ مطلب در فروردين ۱۴۰۴ ثبت شده است

با رسم شکل و شیوه های ناب نقاشی
اثبات کردم مؤمنان هستند داداشی

فرقی ندارد ترک با کرد و عرب یا فارس
تبریزی و مهرانی و اهوازی و کاشی

قرآن برادر خوانده مؤمن های عالم را
فرقی ندارد که شما اهل کجا باشی

مؤمن فقط با اهل ایمان همنشین باشد
هرگز نگردد همنشین با هیچ اوباشی

نیک است در پندار و در گفتار و در کردار
نه شارلاتان است و نه در فکر کلّاشی

رزق حلال و‌ پاک معیار مسلمانی است
فرقی ندارد شاه هستی یا که کفّاشی

باشد کلامش دلنشین همچون نسیم صبح
 مؤمن نه تندی می کند نه سَبّ و فحّاشی

برهان و حجت رسم استدلال او هستند
کی سر زند از مؤمنین تندی و پرخاشی

در وقت شادی هم خدا ناظر به اعمال است
پس عیش مؤمن نیست از انواع عیاشی

او طبق شرع و عرف و قانون است اعمالش
هرگز نگردد مرتشی هرگز نشد راشی

گر شعر من دارای صدها عیب و ایراد است
شرمنده ام، هستم من آخر شاعری ناشی

  • ۲۸ فروردين ۰۴ ، ۱۸:۱۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

در ری بنا نهاده شده کربلای تو
ما زائریم زائر صحن و سرای تو

چون بر سر تو سایه ی آل محمد(ص) است
نوشیم ما ز ساغر آل عبای تو

تو سیدالکریمی و عطر گل حسن(ع)
پیچیده است عطر حسن(ع) در فضای تو

رفتی از این جهان و جهان داغدار توست
خاک غم است بر سر ما در عزای تو

مثل حسن(ع) تو نیز سخی هستی و کریم
ما ریزه خوار سفره ی جود و سخای تو

رفتی و ما ز داغ تو خون گریه می کنیم
اما همیشه در دل ما هست جای تو

تو سید الکریمی و سلطان قلبها
بیچاره ایم ما و غریب و گدای تو

با حال خسته زائر کوی تو گشته ایم
چشم امید ماست به لطف و عطای تو

  • ۲۴ فروردين ۰۴ ، ۱۹:۱۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی

خورشید پشت ابر و هوا گرگ و میش بود
نصاب گرم نصب « ال ان بی » و دیش بود

پیری عصا به دست به مسجد رسیده بود
او یادگار دوره ی آئین و کیش بود

مردم فراری اند ز اسلام سالهاست
مؤمن دلش از این غم و اندوه، ریش بود

روحانی مبلغ اعزامی از ستاد
از بهر جذب خلق به مسجد سریش بود

در صف شدند خادم مسجد وَ پیر مرد
روحانی مبلغ دین هم به پیش بود

از پشت پرده پیرزنی بی حجاب گفت:
حرفی گزنده را که پر از طعن و نیش بود

هرگز نگفته ای سخن از آل مصطفی(ص)
گفتی هر آنچه را سخنان کشیش بود

بود اولویت تو سیاست نه شرع و دین!
گاهی هم از عواقب بنگ و حشیش بود

بی دینی اهالی این کوچه کار توست
قبلا نماز خوان ز دو صد نیز بیش بود

آن پیرزن برای خودش نطق می نمود
روحانی محل پی تکثیر خویش بود

  • ۲۲ فروردين ۰۴ ، ۰۷:۳۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

کاش از یوسف زهرا(س) خبری می آمد
کاش بر شام فراقش سحری می آمد

چشم ما گر که نبیند رخ او نابیناست
کاشکی روشنی چشم تری می آمد

همه ی عمر دعای فرجش ورد لب است
کاش بر ذکر لب ما اثری می آمد

جمعه ها ندبه ی ما ترک نشد در همه عمر
کاش بر ندبه شیعه ثمری می آمد

چشم ما هست به دستان سخاوتمندش
کاش ما را هم از ایشان نظری می آمد 

او به هر شهر و دیاری گذرش افتاده
کاشکی او سوی ما هم گذری می آمد

اوست تاج سر هر شیعه ی اثنی عشری
کاشکی بر سر ما تاج سری می آمد

ما همه منتظر امر ظهورش هستیم
کاش بر منتظِران منتظَری می آمد

روز ما بی رخ او تارتر از شب شده است
کاش این شام سیه را قمری می آمد

کام ما تلخ تر از زهر شد از درد فراق
کاشکی معدن شهد و شکری می آمد

همه ی عالم هستی شده لبریز ستم
کاشکی دادرس و دادگری می آمد

همسفر لازمه ی یک سفر رؤیایی است
کاشکی همسفر خوش سفری می آمد

او ندارد اگر از حضرت حقّ اذن ظهور
کاشکی لا اقل او مختصری می آمد

ترس داریم بمیریم و نبینیم او را 
کاش  بر بستر هر محتضری می آمد 

  • ۲۱ فروردين ۰۴ ، ۱۵:۵۲
  • علی اسماعیلی وردنجانی

وهابیت ای دشمن دین، دشمن قرآن
ای مرجع تقلید شما مظهر شیطان
عمریست شما عابد بت های قریشید
ویرانه شد از فکر شما کشور ایمان
++++
از خاک ولی باغ و گلستانی تو
فردوس برین، بهشت رضوانی تو
ای آرزوی شیعه ی اثنی عشری
ای ملک بقیع از چه ویرانی تو
++++
وهابیت ای قبیله ی شیطانی
ای خو و سرشتتان همه حیوانی
چون نام شما برده شود در جایی
در ذهن خطور می کند ویرانی
++++
وهابیت ای ننگ بشر هست شما
ابلیس مطیع امر دربست شما
در حیرتم از شیوه ی دین داریتان
ویرانه شده بقیع با دست شما
++++
وهابیت ای ز شرع و دین بیگانه
در قلب شما گرفته شیطان خانه
با پیروی محض ز شیطان رجیم
کردید بقیع را شما ویرانه

  • ۱۷ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۰۵
  • علی اسماعیلی وردنجانی

زینت باغ جهان ای گل زیبای عشق
دل شده با دیدنت غرق تمنای عشق

قبله ی حاجاتی و مسجد و محراب من
خال سیاه لبت مُهر مصلای عشق

محو جمال توام در همه دم ای نگار
چشم سیاهت شده حل معمای عشق

مجتهد شهرم و مفتی احکام دین
شرح کمالات تو منطق فتوای عشق

شکر که داده خدا دیده ی بینا مرا
شکر که عمرم شده طی به تماشای عشق

دل ندهم جز تو بر هیچ کس دیگری
چون که تویی علت اصل تولای عشق

شد قدم سبز تو روشنی چشم من
ای تو صفا بخش هر باغ شکوفای عشق

بی رخ تو عشق یک واژه ی بیهوده بود
عشق شد احیا ز تو، ای تو مسیحای عشق

از قدم تو شده هر دو جهان پر ز عشق
باغ و چمن کوه و دشت مِلک مُطلّای عشق

بعد خدا عاشق آل محمد(ص) شدم
برده دل از عاشقان یوسف زهرای عشق

  • ۱۵ فروردين ۰۴ ، ۰۷:۳۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

رمضان رفت و عید فطر آمد
ماه ذِکر و دعا خدا حافظ
ماه مهمانی خدای رحیم
ماه حمد و ثنا خدا حافظ

عید فطر آمده خدا را شکر
حیف شد؛ شد تمام ماه صیام
می کشم انتظار مدت ها 
تا نمایم به ماه روزه سلام

عید فطر است عید صبر و رضا
عید شکر خدای عالمیان
عید یک ماه بندگی کردن
عید شُکر تلاوت قرآن

رمضان ماه توبه و غفران
ماه سجاده و نیایش بود
ماه شب زنده داری و توبه
موسم طاعت و ستایش بود

رمضان فصل عشق بازی بود
عاشقی با خدای بی همتا
تا سحرگاه یا علی(ع) گفتن
بیعتی عاشقانه با مولا

حیف شد حیف ماه رحمت رفت
ماه احسان و بخشش و برکات
ماه غفران و ماه آمرزش
ماه توبه و ماه فوز و نجات

عید فطر است و عید پاداش است
مزد یک ماه بندگی کردن
همه دم زیر پرچم اسلام
شاد و مسرور زندگی کردن

رمضان فرصتی طلایی بود
ماه شب های قدر و ماه صیام
ماه جوشن کبیر و ماه مجیر
ماه دوری ز هر گناه و حرام

رفت ماه صیام و عید آمد
عید یک ماه روزه و امساک
عید یک ماه با خدا بودن
عید پرواز روح تا افلاک

عید فطر است و وقت شکر خدا
شکر لله و حمد یا الله
حیف شد رفت ماه استغفار
ماه بخشایش خطا و گناه

رمضان ماه رحمت و برکت
رمضان ماه صبر بود و صلات
می فرستم به شکر این نعمت
به محمد و آل او صلوات

  • ۱۰ فروردين ۰۴ ، ۲۳:۱۸
  • علی اسماعیلی وردنجانی

لب گشایم باز در مدح امیر مؤمنان(ع)
با زبان الکنم اوصاف او سازم بیان

خوبرویان جهان محو رخ زیبای او
می زند رخسار او طعنه به هر رنگین کمان

او به نص وحی آگاه است از علم الکتاب
بوده است او شاهد خلق همه هفت آسمان

کنده با یاری حق او درب خیبر را ز جا
او به اذن الله سازد خلق حتی کهکشان

مصطفی(ص) و مرتضی(ع) هستند با هم همنشین
در کنار نام حق شد نامشان جزو اذان

عشق او جاری است در رگهای ما از کودکی
مهرش از روز ازل در قلب ما دارد مکان

خلق کرد او را خدا از نور مخصوص خودش
هست قاصر وقت توصیف کمالاتش زبان

هست ذکر او عبادت طبق گفتار نبی(ص)
نام او اوراد تسبیح همه صاحب دلان 

اوست با اذن خدا حلال مشکل های ما
حل کند او مشکلات مرد و زن؛ پیر و جوان

در جوانمردی ندارد هیچ همتایی علی(ع)
اوست الگوی جوانمردی به هر عصر و زمان

بر سرم دارم اگر تاج تولای علی(ع)
هست در صحرای محشر بر سرِ ما سایبان

هر کسی شد شیعه ی او بُرد سود بی حساب
دشمن او دیده در دنیا و در عُقبا زیان

در تمام آزمون های خدا گشته قبول
از خدا بگرفته است او بیست در هر امتحان

راه حیدر(ع) هست مصداق صراط المستقیم
می رسد این راه بی شک تا خدای مهربان

نیست تا کوی سعادت هیچ راه دیگری
وعده در صحرای محشر این خط و این هم نشان

  • ۱۰ فروردين ۰۴ ، ۰۵:۳۴
  • علی اسماعیلی وردنجانی

گفت ما را خدایمان کافی است
گفتمش از چه کفر می گویی
این سخن فتنه ای ز شیطان است
تو طریق ضلال می پویی

بنده را گر خدای او کافی است
از چه شد خلق عالم هستی
کهکشان ها و آسمان ها، بعد
باغ و صحرا؛ بلندی و پستی

گفت: اَلَیسَ ..‌. بِکافٍ عَبدَه
نکته ای که صریح قرآن است
گفتم این آیه نقل قول خدا 
از عدوی امیر ایمان است

این سخن را به گوش خود آویز
که هدایت وسیله می خواهد
در عوض راه دشمنان خدا
مکر و نیرنگ و حیله می خواهد

مقصد ما اگر چه الله(جل جلاله) است
اهل بیت اند نور راه اله
بی وجود ائمه گم می شد
به خداوندی خدا این راه

آفریده شده چرا خورشید؟
خلقت کوکب و قمر از چیست؟
و من الماء کل شی حی
هیچ فردی بدون آب نزیست

همه ی آفریده های خدا
هست در خدمت تو ای انسان
تا به یاری این همه نعمت
بشود قلب تو پر از ایمان

شده بر قلب مصطفی(ص) نازل
آیه های کتاب حق قرآن
روشنی بخش راه خوشبختی است
این چراغ هدایت انسان

گشته واجب اطاعت از حیدر(ع)
چون اطاعت ز مصطفی(ص) و خدا
ما  همه بنده ی خدا هستیم
احمد(ص) و آل او به ما مولا

همه عالم قلیل خوانده شده
اهل بیتند کوثر قرآن
می شود پس به یاری الله(جل جلاله)
مرتضی(ع) شرح سوره ی فرقان

چارده نور آفریده خدا
که چراغ هدایت بشرند
تا ابد این چهارده خورشید
شرط خیر و سعادت بشرند

به خداوندی خدا سوگند
مدد از غیر او خطایی نیست
هدف است او و دیگران ابزار
به خدا جز «خدا» خدایی نیست

من خدا را گواه می گیرم
این سخن نکته ی خلافی نیست
چون تقرّب وسیله می خواهد
دم زدن از اله کافی نیست

  • ۰۷ فروردين ۰۴ ، ۰۵:۵۷
  • علی اسماعیلی وردنجانی

یاعلی(ع) ای که تویی آینه ی قبله نما
ای غبار حرمت آبروی عرش خدا

ای که راضی شود الله(جل جلاله) ز لبخند شما
ای که از داغ تو خون است دل اهل ولا

ای که تیغ دو لب توست همان خشم خدا
تو یدالله و ولی اللهی و چشم خدا

یاعلی(ع) ای که به احمد(ص) تو وزیری و وصی
ای نمک خورده ی تو هر چه رسول است و نبی

یاعلی(ع) منبع احسان و وفایی و سخا
شرح قرآن تویی و ترجمه ی ذکر و دعا

ای همه کاره ی خلقت، تو کریمی و امیر
چشم بر لطف تو مسکین و یتیم است و اسیر

یاعلی(ع) کعبه شده قبله به یمن قدمت
عرشیانند همه زائر طوف حرمت

تا که بر خاک تو بگذاشت حسینت سر خود
دید گریان و غمین از غم تو مادر خود

یاعلی(ع), فاطمه(س) با اشک دو چشم تر خود 
شستشو می دهد آن زخم سر همسر خود

کاش زخم سرت از فاطمه(س) بودی پنهان
که چنین فاطمه(س) از غصه نباشد گریان

حسنین(ع) از غم تو اشک فشانند علی(ع)
محسن(ع) و زینب(س) تو ناله کنانند علی(ع)

داغدار تو یتیمان و فقیران شده اند
از غمت مردم دنیا همه گریان شده اند

یاعلی(ع) رفتی و عالم شده غمگین ز غمت
رخت غم شد به تن مذهب و آیین ز غمت

یاعلی(ع)رفتی و بی تو شده تنها کعبه
 از فراق تو شده خانه ی غمها کعبه

یاعلی(ع) رفتی و گردید سماوات خراب
دیده ها خون شد و دل ها ز غمت گشت کباب

یاعلی(ع) بی تو زمین گستره ی غمها شد
تا ابد کار بشر ناله ی واویلا شد

زیر بار غم تو گشت کمانی قد ماه
بعد از تو شده بی همدم و بی مونس چاه

یاعلی(ع) بعد تو خورشید ندارد نوری 
صبح ها دیده گشاید ز سر مجبوری

فلک افتاد ز گردش ز غمت یا مولا
زیر بار غم سنگین تو افتاد از پا

کشتی دین ز غمت غرق مصیبتها شد
غم پس از غم به دل اهل دو عالم جا شد

خشک شد بحر ز بس اشک ز چشمش بارید
رعد خاموش شد از بس که ز داغت نالید

یاعلی(ع) یاد تو هم باعث رحمت باشد
باعث مغفرت و بخشش غفلت باشد

یاعلی(ع) گر چه ز داغت دل ما غمگین است
یاد تو بر دل غمگین بشر تسکین است

حل شود چون که به دست تو همه مشکل ها
مشکلات همه را جان حسن(ع) حل فرما

  • ۰۱ فروردين ۰۴ ، ۰۶:۱۱
  • علی اسماعیلی وردنجانی